جدال عقل و احساس!
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۸۷۳۷۲
جوان ۳۰ ساله با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم در مشهد مکانیک خودرو بود و به همین دلیل من و دو برادر دیگرم نزد پدرمان این حرفه را آموختیم. من که آخرین فرزند خانواده بودم به دلیل علاقه عجیبی که به این شغل داشتم به دبیرستان فنی و حرفهای رفتم و در همین رشته ادامه تحصیل دادم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدرم اوضاع مالی خوبی داشت و روزگار ما هم به خوبی میگذشت تا این که روزی وقتی با مرخصی ساعتی به شهر خرم آباد رفتم هنگام گشت و گذار در مراکز تفریحی و دیدنی شهر ناگهان نگاهم به نگاه دختری قد بلند خیره ماند که با لباس محلی و به اتفاق مادرش مشغول خرید بود. این نگاه عاشقانه قلبم را لرزاند و به این ترتیب عاشق دختری شدم که هیچ شناختی از او نداشتم. آن روز وقتی به پادگان بازگشتم حال عجیبی را تجربه میکردم حتی برای لحظهای هم چهره آن دختر از مقابل دیدگانم محو نمیشد. حالا شب و روز به آن دختر میاندیشیدم و تلاش میکردم تا با مرخصیهای روزانه و ساعتی به آن مکان تفریحی بروم تا شاید یک بار دیگر آن دختر را ببینم، ولی این کارها فایدهای نداشت تا این که حدود یک ماه بعد از این ماجرا، روزی به طور اتفاقی با یکی از سربازان هم خدمتی ام مشغول گفتگو بودم که متوجه شدم «فربد» آن دختر را به خوبی میشناسد؛ چرا که «فربد» هم از طایفه آن دختر و اهل خرم آباد بود.
دیگر در پوست خودم نمیگنجیدم و سعی کردم به آن سرباز هم خدمتی ام نزدیکتر شوم تا این که بالاخره به هر ترفندی شده بود موفق شدم شماره تلفن «هاجر» را از او بگیرم! چند بار به داخل شهر رفتم و با آن شماره تماس گرفتم تا این که پاسخم را داد و به این ترتیب آشنایی و رابطه تلفنی من و «هاجر» آغاز شد. چند بار با او در همان مرکز تفریحی قرار گذاشتم و یکدیگر را ملاقات کردیم، ولی خانواده «هاجر» بسیار مقید به مسائل اخلاقی و شرعی بودند و به همین دلیل اجازه نمیدادند که او به تنهایی به خیابان بیاید. برای حل این مشکل ناچار شدم با پولی که پدرم برایم فرستاده بود یک دستگاه گوشی تلفن همراه و یک سیم کارت مخفی بخرم و آن را به «هاجر» هدیه بدهم به طوری که فقط من با آن شماره تماس میگرفتم و فرد دیگری از این ماجرا خبر نداشت، ولی هنوز بیشتر از دو هفته از آشنایی ما نمیگذشت که روزی «هاجر» مدعی شد پسرخاله اش به خواستگاری اش آمده است و خانواده اش قصد دارند او را به عقد «نوذر» درآورند و او هم چارهای جز ازدواج ندارد!
در این شرایط بود که ماجرا را با خانواده ام در میان گذاشتم و با التماس و گریه آنها را راضی کردم تا به خواستگاری «هاجر» بروند! ولی وقتی پدر و مادرم به خرم آباد آمدند، خانواده «هاجر» حتی در منزلشان را به روی خانواده من نگشودند؛ چرا که معتقد بودند اصلا به افراد غریبه زن نمیدهند و آنها به طور فامیلی ازدواج میکنند!
در این شرایط کاری از دست «هاجر» هم ساخته نبود؛ چرا که اگر خانواده اش متوجه ارتباط خیابانی ما میشدند آن موقع مشخص نبود چه حادثهای در انتظارش است. خلاصه مدتی بعد «هاجر» با پسرخاله اش ازدواج کرد و من هم به مشهد بازگشتم و در تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم تا این که ۵ سال بعد با اصرار خانواده ام با دختر یکی از آشنایان مادرم ازدواج کردم.
«زهره» که با خواهرم نیز دوست بود قلبی مهربان داشت و برای من احترام ویژهای قائل بود، اما من هنوز دل در گرو هاجر داشتم و «زهره» را به هر طریقی مورد آزار و اذیت رفتاری و گفتاری قرار میدادم: شبها دیر به منزل میرفتم و به همسرم نیز اجازه خروج از منزل را نمیدادم، ولی او تبعیت میکرد و گلایهای نداشت. با آن که پسرم به سن ۳ سالگی رسیده بود، اما من هیچ علاقهای به زندگی مشترک با «زهره» نداشتم تا این که چند روز قبل گوشی تلفنم زنگ خورد! آن سوی خط وقتی صدای «هاجر» را شنیدم، گوشی در دستم یخ کرد. او در کمال ناباوری گفت: به مشهد آمده و قصد دارد برای آخرین بار مرا ببیند. من هم بی درنگ به محل قرارمان در هسته مرکزی شهر به راه افتادم. سر از پا نمیشناختم که «هاجر» را پیر و شکسته دیدم. او که با دو فرزندش به مشهد آمده بود به من گفت که در شرف طلاق است و اگر پسرخاله اش حضانت فرزندانش را به او بدهد بلافاصله از او طلاق میگیرد! حالا من در دو راهی عقل و احساس مانده ام؛ چرا که از یک طرف دلم به حال «زهره» میسوزد که از صمیم قلب مرا دوست دارد، ولی من به اجبار با او زندگی میکنم و از طرف دیگر نیز «هاجر» را دوست دارم و ...
با دستور سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) واکاوی کارشناسی و روان شناختی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد و پسر جوان تصمیم گرفت با استفاده از نظرات مشاور و با یک تصمیم عاقلانه «هاجر» را فراموش کند و به زندگی خود عشق بورزد؛ چرا که با وسوسههای شیطانی زندگی خود و خانواده اش را به تباهی میکشاند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار حوادث روانشناختی خرم آباد آن دختر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۸۷۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جدال شمسآذر و پیکان در غیاب 4 ستاره!
به گزارش ورزش سه، دیدار شمسآذر و پیکان امروز در حالی برگزار خواهد شد که ترکیب دو تیم نسبت به نیم فصل نخست تغییرات زیادی داشته و چهرههایی جدید در این مسابقه تاثیرگذار خواهند بود.
در بازی رفت ستاره تیم شمسآذر رحمان جعفری روی نیمکت حضور داشت اما در دقیقه 56 به زمین آمد و تک گل این تیم را به ثمر رساند، او در این مسابقه حضور ندارد و آماده است که در ترکیب تراکتور مقابل استقلال به میدان برود.
علیاصغر اعرابی وینگر تکنیکی شمسآذر در بازی رفت در کنار عیسی مرادی قرار داشت و عملکرد خوبی هم در جریان مسابقه و بیشتر حملات این تیم روی نفوذهای این بازیکن صورت گرفت، او هم در نیم فصل به سپاهان پیوست و غایب دیگر شمسآذر خواهد بود.
در ترکیب پیکان مهرداد بایرامی مهاجم با تجربه این تیم از ابتدا درون زمین قرار گرفت اما عملکرد خوبی نداشت و تعویض شد، منصور باقری کاپیتان پیکانیها هم دیگر غایب نامداری است که در این مسابقه حضور نخواهد داشت.
در بازی امروز چهرههای جدیدی به میدان خواهند رفت و جای خالی این بازیکنان را پر خواهند کرد، علی قربانی و محمدحسین فلاح دو بازیکنی هستند که بار هجومی تیم پیکان روی دوش آنها خواهد بود و فرشید اسماعیلی به جای منصور باقری رهبری شاگردان عنایتی را در میانه میدان در دست خواهد گرفت.
تیم سعید دقیقی اما بازیکن جدیدی در ترکیب اصلی نخواهد داشت و با همان بازیکنان نیم فصل نخست و ثبات بیشتری مقابل پیکان به میدان خواهد رفت.